روایتهایی از جرات و تجربه
قرمز | روایت هایی از جرات و تجربه
تمام حقوق این وبسایت محفوظ و متعلق به کانون معماران معاصر است © ۱۴۰۳
عنوان پروژه: خانه آخر هفته با 8 ستون بیرون زده
تاریخ طراحی/ساخت: 1402
موقعیت پروژه: سنگ ده/ استان مازندران
بیانیه پروژه: لوژیر آغاز معماری را کلبه بدوی (Primitive Hut) دانست و تاریخ معماری را با استفاده از آن خوانش کرد. تاریخی که بعد از کلبه ابتدایی به آن اشاره میکرد و همزمان لایههای دیگری از معماری را بر روی هم میانداخت. لایههایی که در نهایت پروژه را شکل میدهند. در اینجا و در میان لایههای متعدد معماری، به دو لایه پرداخته شد. اول لایه رابطه پروژه با تاریخ معماری و پروژههای پیش از آن و دوم لایه اکنونیت پروژه. در نهایت پروژه در تلاش است تا با استفاده از پرسیدنتهای تاریخ و مشاهده وضعیت کنونی که در آن قرار دارد یک معماری تولید کند. پروژهای که با استفاده از دیاگرام معماری و تداخل در فرم آن، امکانات جدیدی را پیشنهاد میدهد، امکاناتی که در ادامه منجر به تداخل در فرم زندگی نیز میشود.
طرح پیش رو دیاگرامهایی از 2 پروژه از تاریخ معماری را ترکیب میکند. از خانه فارنزورث (اثر میسونده روهه) و خانه موریاما (اثر ریو نیشیزاوا). پودیومها و ستونهای بیرونزده و سقف گیر افتاده مابین ستونها را از یکی و جدا شدن اتاقهای یک خانه که به تولید یک میدان از روابط میان اتاقها میانجامد را از دیگری میگیرد. پودیومها را مابین اتاقها میگذارد و سقفی نیمه شفاف که توسط 8 ستون بیرونزده نگه داشته شده را بالای سر آنها قرار میدهد. حال سوال آنجاست که این گونه از تداخل در فرم بواسطه ترکیب دیاگرامها چه پیشنهادی برای دامنه امکانات معماری و زندگی دارد؟
وضعیت پروژه: آماده ساخت
نام طراح / دفتر طراحی: علی قنادی
عنوان پروژه: ویلای دشت چهل
تاریخ طراحی/ساخت: 1400/1398
موقعیت پروژه: مشاء/ دماوند
بیانیه پروژه: ویلای دشت 40 تجربهای است برای رسیدن به زندگیای بیرونی-درونی در اقلیمی سرد. اینکه چگونه میشود بیرون از ساختمان بود و برف و باران را تجربه کرد اما همچنان در امان بود و یا داخل بود و ارتباط حسی، بصری و روانی امن خود را با بیرون از دست نداد. اینکه چگونه میشود مرز بین داخل و خارج را در مسیر رسیدن به آزادی بیشتر کمرنگ کرد. در شروع طراحی بواسطه کشیدگی زمین در راستای شمالی جنوبی (طول 50 در عرض 20 متر) این امکان فراهم بود که برای ایجاد احساس نزدیکی بیشتر با منظر شمالی، لکهگذاری ساختمان در همین راستا گسترش یابد. در ادامه با ایجاد برش موربی در طول ساختمان علاوه بر آنکه دید به منظر شمالی به عمق ساختمان رسید سقفی بروی سایت شکل گرفت که حضور فیزیکی انسان در زمان بارش برف و باران یا استفاده از گرمای مطبوع میانهی روز را (در عین محفوظ بودن از تابش مستقیم خورشید) محدود به داخل ساختمان نکند و تا عمق بیشتری از سایت، امکان این حضور فراهم شود. در قسمت جنوبی حجم نیز با ایجاد محفظهای شیشهای، قرار گرفتن دیوار سنگی ضخیم در پشت آن و بازشوهایی در بالا و پایین (راهکار معروف به دیوار ترومب) میتوان انرژی حرارتی تابیده شده در طول روز را ذخیره و برای گرم کردن ساختمان در شب مورد استفاده قرار داد. در انتها نیز با پرهیز از صاف یا پلهای کردن سایت (برخورد معمول در مواجهه با زمینهای شیبدار) مسیرهای دسترسی افقی و عمودی به صورت رمپ در آمدند تا با ایجاد حرکتی نرم و راحت در تمام پروژه امکان رسیدن به احساس آزادی بیشتر تقویت شود.
وضعیت پروژه: ساخته شده
نام طراح / دفتر طراحی: دفتر معماری 51-35
نام معمار/ طراح مسئول: حمید عباسلو، عباس یاقوتی، ندا ادیبانراد
نام اعضای تیم طراحی: محمدرضا آقایی
نام عکاس: آرش اختران، عباس یاقوتی
عنوان پروژه: حفر برای نور (ویلای قنات)
تاریخ طراحی/ساخت: 1402
موقعیت پروژه: استان یزد/ شهر یزد/ روستای ارنان
بیانیه پروژه: شاید بالاخره زمان آن فرا رسیده است که بتوانیم حداقل در یک مکان چراغها را خاموش کنیم تا ببینیم که فضا بدون آنها چه شکل و شمایلی دارد. در ستایش سایهها اثر جونیچیرو تانیزاکی ایده طراحی ویلای قنات از کتاب “در ستایش سایهها” الهام گرفته شد. تصویری که تانیزاکی از گذشتها
ی رمانتیک و بدون نور خیرهکننده ارائه میدهد و همچنین زیبایی که او در بازی مداوم نور، سایه و تاریکی در فضا و با ظرافت اشیا تصویر میکند، چنان قدرتی دارد که حسرت زندگی در چنین محیطی را ایجاد میکند. شروع این پروسه با تعیین مرزبندی آغاز شد. زیرا که در تعریف پروژه در اصطلاح ما با یک کاغذ سفید مواجه بودیم. برای رهایی از این موقعیت اولویت را بر انتخاب سایت مناسب قرار دادیم؛ جایی که نور، سایه و تاریکی طیف گستردهای را برای ما فراهم کنند. کویر مرکزی ایران برای این امر گزینه مناسبی بود. چرا که شدت نور و سایه در کویر کیفیتهای مورد نیاز را فراهم کرده و همچنین در تاریکی مطلق، آسمان شب، جهان تازهای را ارایه میدهد. از طرف دیگر ما برای محدود کردن گزینهها، به جستجو در نواحی اطراف شهر یزد پرداختیم. با این همه هدف ما ساخت یک خانه در میان یک فضای خالی و به دور از تمدن نبود. میخواستیم با قرار دادن این بنا هدیهای را به محیط اطراف (طبیعت، محیط مصنوع و حتی مردم) پیشکش کنیم. بنابراین روستای ارنان را انتخاب کردیم. ارنان در نزدیکی کوهی قرار گرفته که سنگوارههای آن گواه از زندگی دوازده هزار ساله انسان در این مکان دارد. همچنین دریاچه فصلی، تعداد زیادی قنات خشک شده و قلعه متعلق به دوره قاجار از دیگر عناصر شاخص ارنان میباشند. به علاوه ارنان در نزدیکی تعداد زیادی روستا قرار دارد که فاقد امکانات مناسب بهداشتی، آموزشی، پزشکی و اجتماعی هستند. در جهت بهبود شرایط کل منطقه.
وضعیت پروژه: آماده ساخت
نام طراح / دفتر طراحی: محمد رحیمیزاده
نام معمار/ طراح مسئول: حسین روئسایی
نام اعضای تیم طراحی: حسین روئسایی، پگاه صامعی، زیبا باغبان، غزاله اسکندری، پردیس احمدی، مهدی جمنژاد
عنوان پروژه: خانه ای رو به خلیج فارس
تاریخ طراحی/ساخت: 1401
موقعیت پروژه: روستای گاچو/ هرمزگان
بیانیه پروژه: روستای گاچو به آرامی در آستانه گسترش است و با توجه به علاقهمندی شهروندان غیربومی به سکنی گزیدن در جزیره قشم، گاچو هم به مرور در آستانه گسترش چه بسا نامتوازن قرار خواهد گرفت. اتفاقی که در شمال کشور سواحل را در نوردید اکنون به صورت خزنده در قشم در حال اتفاق افتادن است.
حضور و هجوم سرمایه به منطقه در حال ایجاد توسعه نامتوازن است، اتفاقی که حاصل آن را میتوان در وقوع معماریهای نامتجانس در قشم و هرمز احساس کرد، جالب اینجاست که حتی تعریف صحیحی از معماری منطقه نیز در ساختوسازهای به ظاهر سنتی ارائه نشده و در عمل حضور بشقاب پرندههایی از اقلیمهای دیگر را شاهد خواهد بود. گاچو همانند کل قشم از گاز بیبهره است و مشکل فرسودگی شبکه برق نیز به صورت فراوان وجود دارد و لذا انرژی یکی از دغدغه های اصلی تیم طراحی بوده است. گاچو عملا یک روستای خانوادگی است و همه ساکنان با یکدیگر پیوند دارند و این امر برای طراحان بسیار مهم بوده که حضور معماری جدید مسبب اغتشاش بصری نگردد. با توجه به قرارگیری سایت پروژه در جزیره زیبا و کهن قشم که خود دارای پیشینه معماری سنتی جنوب است اصول به شرح زیر در ابتدا پیش از شروع به طراحی توسط طراحان در نظر گرفته شد.
– ارائه الگوی مناسب برای گسترش بافت روستایی و ساختوسازهای آتی در روستا با توجه به قرارگیری سایت پروژه در ورودی اصلی روستا و تلاش به فرمولهای سادهسازی در ساخت برای ایجاد کسب و کار به جهت نیروی بومی.
– تاکید بر استفاده از الگوها و تکنیکهای محلی به جهت کاهش مصرف انرژی ساختمان در فصول میانی (پسیو هاوس)
– پرهیز از هرگونه حضور ناهمگون در بستر طرح و رعایت آرامش بصری ساکنین محلی و استفاده از ارجاعات ساده
وضعیت پروژه: ساخته شده
نام طراح / دفتر طراحی: دفتر کوشک
نام معمار/ طراح مسئول: آرش خداداد- سمانه یاراحمدی- پوریا عامری
نام اعضای تیم طراحی: فرنوش براتلو- روژین رسولآبادی- فهیمه میرزایی- زهرا نیکزارع- فرناز جهانگیری- علیرضا تاجیک- ریحانه کریمی
نام عکاس: محمدحسن اتفاق
نام سایر همراهان در پروژه: مائده قویدل (طراح گرافیک)
عنوان پروژه: کتابخانه جندق
تاریخ طراحی/ساخت: 1398-1402
موقعیت پروژه: جندق/ اصفهان
بیانیه پروژه: کتابخانه جندق توسط کارفرمای خصوصی به عنوان پروژه خیریه و با بودجهای محدود، در شهر کوچک جندق در حاشیه کویر ایران، تعریف شده است. بافت کنونی جندق را میتوان به سه بخش اصلی دستهبندی کرد: قلعه خشتی انوشیروان ساسانی که یک قلعهی مسکونی است. در دیاگرام فضایی قلعه، دانهبندی ریز و درشت فضاهای مسکونی و عمومی، بافتی متخلخل با دیوارهای ضخیم ایجاد میکند. بافت سنتی شهر در سمت جنوب شرقی قلعه، که مجموعهای از خانههای حیاط مرکزی هستند که درون ساختار شبکهای شهری جا گرفتهاند. بافت معاصر شهر که از الگوی فضایی خاصی پیروی نمیکنند. سایت پروژه حدوداً یک چهارم از مساحت 12000 متری یک گشودگی شهری را در بر میگیرد و در آینده قرار است سهچهارم باقیمانده نیز به فضاهای فرهنگی دیگری اختصاص یابد.
طرح اولیه پیشنهادی که به تایید کارفرما رسید در سال 1398 ارائه شد و برمبنای یک دیاگرام حیاط مرکزی و منطبق با الگوی بافت سنتی شهر بود. به دلیل تورم شدید اقتصادی سال 98 و 99 شمسی در ایران، بودجهی طرح همخوانی خود را با بودجهی تعیین شده از سوی کارفرما از دست داد و چون طرح به صورت یک دانهی حیاط مرکزی و منسجم بود دیگر با آن بودجه قابلیت اجرا نداشت. راهکار ما تغییر استراتژی طراحی و دیاگرام پروژه به جای یک کل منسجم، به یک دیاگرام تکهتکه و متخلخل بود که قابلیت اجرا در زمانهای مختلف و قابلیت تکثیر در سه چهارم باقیمانده در سایت را داشت. این دیاگرام، بازتولید ژن قلعه در بافت معاصر شهر بود. این نوع سازماندهی فضایی، دیاگرام یکپارچه و مبتنی بر سلسله مراتب کتابخانهها را به دیاگرامی نفوذپذیر و تکهتکه تغییر میداد و فضاهای خالی میانی نیز امکانهایی اجتماعی به پروژه اضافه میکردند. دیوارها ضخیم و از خاک کوبیده هستند چنانکه استفاده از خشت در منطقه سابقهای طولانی دارد. فاز اول پروژه در حال اجرا است.
وضعیت پروژه: آماده ساخت
نام طراح / دفتر طراحی: دفتر معماری “همهشهر”
نام معمار/ طراح مسئول: مازیار قاسمینیا
نام اعضای تیم طراحی: پیمان نوذری، شادی بیطرف، سیاوش شارقی، سامان سلیمی
عنوان پروژه: ویلا رینه
تاریخ طراحی/ساخت: 1399
موقعیت پروژه: آمل/ رینه/ مازندران
بیانیه پروژه: در سالهای اخیر روند ویلاسازی در شمال کشور رو به افزایش و استفاده از خانه دوم برای گذراندن اوقات فراغت در حال گسترش است و اکثر ساکنین پایتخت در ایام تعطیلات به مقصد ویلاهای آخرهفته در شمال کشور سفر میکنند.متاسفانه در حال حاضر شاهد ساخت ویلاها در مناطق بکر و طبیعی هستیم که همین امر موجب آسیب به بافت مناطق روستایی و طبیعی شده است. این درحالی است که گسترش ویلاسازی غیر اصولی و تخریب طبیعت به حدی است که تغییرات نگرانکننده چهره طبیعت را با بازدیدهای مختلف میتوان مشاهده کرد. کارفرمای پروژه خواهان طراحی یک ویلا برای گذراندن اوقات فراغت را داشت. سایت موردنظر در روستای رینه قرار دارد که منطقهای کوهستانی با چشماندازهای بینظیری است. با بازدیدهای انجام شده از سایت مشاهده کردیم که متاسفانه روند ویلاسازی در این منطقه نیز موجب تخریب طبیعت آن گردیده است. این موضوع به عنوان یکی از چالشهای اصلی پروژه برای ما در روند طراحی مطرح شد.
وضعیت پروژه: آماده ساخت
نام طراح / دفتر طراحی: حمیدرضا گذریان/ دفتر معماری لینک
نام معمار/ طراح مسئول: حمیدرضا گذریان
نام اعضای تیم طراحی: کتایون اردکانی موقتی
عنوان پروژه: کوچه ـ ویلا
تاریخ طراحی/ساخت: ۱۴۰۲
موقعیت پروژه: استان فارس
بیانیه پروژه: معماری ایران بیشتر با معماری آجری و مناطق گرم و خشک آن شناخته میشود. بخش به حاشیه رانده شده معماری ایران بافت کوهستانی و سرد آن است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این پروژه تلاشی است در حوزه معماری در مناطق کوهستانی و استفاده از متریال سنگ به صورت طبیعی آن.
وضعیت پروژه: ساخته شده
نام طراح / دفتر طراحی: دال
نام معمار/ طراح مسئول: پدرام میرزایی
نام اعضای تیم طراحی: پوریا ابراهیمی، احسان افیانیان، شیدا چاپانی، مینا قاسمی
نام عکاس: آرش اختران
عنوان پروژه: اتاق شکار
تاریخ طراحی/ساخت: 1402
موقعیت پروژه: چالوس
بیانیه پروژه: از ميان مجموعهای طبيعی–شکليافته از گياهان، درختان و آب- اتاقی فلزی بيرون زده است. اتاق اتاق نيست؛ تنها به آنچه پيش از اين بوده سر و سامان داده است. لغت ساختن چندان برازندهی اين اتاقک نيست. گسترش لغت برازندهتريست؛ اتاقک از درون گسترش يافته است.
باغ با شيب زياد از معبر ورودی تا کنار رودخانه امتداد داشت. در گوشهای از باغ در محل يک ترانشه، اتاقی مدفون در زمين، با حداقل بازشو به سمت رودخانه قرار داشت. فضايی بود برای خلوت کردن که در زمان حضور و استفاده از فضای باغ گاهی از آن استفاده میشد.
موضوع پروژه از گسترش اتاق شروع شد. تخريب ديوار سنگی برای الحاق بخشی به اتاقک برای ايجاد حوضچه آبگرم در زمين. اما به اينجا محدود نشد. ايجاد بستری با بيشترين حد ارتباط با باغ و رودخانه پيش رويش برای گذران وقت، خط اصلی طراحی پروژه بود. حذف ديوار سنگی اتاق به معنای ايجاد سازه برای نگهداری سقف و خاک بالای اتاق قديمی بود. اين مداخله با الحاق يک شبکه شاسیکشی فلزی همراه شد. جانمايی حوضچه آبگرم حدود و ثغور ابعاد فضای جديد را مشخص میکرد. مرحله بعدی نصب ورق فلزی به عنوان نازککاری نهايی بنا همراه با پرداخت پوشش محافظتی بود.
متريال موضوعی بود که چيزهای زيادی را در برمیگرفت. از مفاهيم يکپارچگی، الحاق يا انبساط فضايی، تمايز از بستر و در عين حال حل شدن در آن، تا تکنيک ساخت و زمانبندی در اجرا ؛ همگی در آهن خام تلاقی پيدا يافت.
تجربه حضور در باغ با اتمسفری متفاوت با فضای يک ويلای معمول. ايده گسترش اتاق با تعريف پلتفرمی برای استراحت، استفاده از حوضچه آبگرم، پخت و پز و نشتن دور آتشگاه، رفته رفته به فضايی همگن تبديل شد که امکان فعالسازی سناريوهای مختلف را در خود ايجاد کرده بود.
وضعیت پروژه: ساخته شده
نام طراح / دفتر طراحی: دفتر طراحی معماری پراگماتیکا
نام معمار/ طراح مسئول: محمدرضا محبعلی
نام اعضای تیم طراحی: سیاوش دستگردی
نام عکاس: استودیو دید
عنوان پروژه: خانه درون
تاریخ طراحی/ساخت:1399
موقعیت پروژه: روستای امامه/ تهران
بیانیه پروژه: یکی از معضلات حومهسازی در ایران، توسعه غیرمجاز است و این عملا جای شهرسازی را گرفته و باغات حاشیه شهرها را به شدت تهدید میکند، از طرفی تورم و مشکلات اقتصادی فضای زندگی را به کالای سرمایهای تبدیل کرده و ساختوساز بیشتر را تحت هر شرایطی سودآور کرده است. این باعث میشود که تیپولوژی ویلا به آپارتمان تبدیل شود. بنابراین یکی از چالشهای این پروژه تامین حریم خصوصی در محله ناشی از باغهای تبدیل شده به آپارتمان بود. در این اقامتگاه، مردم اجازه دارند شیوه دیگری از زندگی جمعی را تجربه کنند که آنها را قادر میسازد بیشتر با طبیعتی که در شهر طرد شده است روبرو شوند. از این رو سه غار مجزا به مساحت 70 متر مربع در اطراف حفرهای در مرکز زمین حفر شده که نیازهای این کمپ اقامتی را تامین میکند. غار اول شامل اتاق خوابها، غار دوم برای زندگی و غار سوم حوض و آب و برق است. هنگام حرکت بین ساختمانها طبیعت را احساس میکنید که تجربه هر فضا را مستقل و منحصر به فرد میکند. ساختمان عمومی از حداکثر نور و دید بهره میبرد. برعکس، ساختمان اتاق خواب واقع در سمت دیگر حیاط دارای حداقل نور است تا تفاوت زیادی بین زندگی اجتماعی و خصوصی با بیشترین حریم خصوصی نشان دهد. حیاط اندرونی از طریق ایوانی وسیع خاک تپه را به سمت منظره روستای مقابل در غرب خالی میکند تا در تمام فصول سال از میان درختان باغ دیده شود. به این ترتیب فضاهای باز و نیمه باز از نور و مناظر طبیعی بدون قرار گرفتن در معرض اشراف بهره میبرند و خود پروژه چشمانداز طبیعی را برای همسایگان حفظ میکند.
وضعیت پروژه: ساخته شده
نام طراح / دفتر طراحی: دفتر معماری الگوو
نام معمار/ طراح مسئول: مهران خشرو
نام اعضای تیم طراحی: ریحانه میرآفتاب، سروش زیدانیان، ثمین مصطفایی، بیتا ابوطالبی، مهسا اسمعیلی، سینا طبرسی
نام عکاس: محمدحسن اتفاق/ استودیو دید
تاریخ طراحی/ساخت: 1400
موقعیت پروژه: آمل/ استان مازندران
بیانیه پروژه: پاویون تحقیقاتی هایپربولیک پارابولاید با استفاده از بامبو تلاشی است برای کشف پتانسیلهای هندسی صفحات خمیده هایپربولیک پارابولاید برای ایجاد فضای معماری. فرآیند طراحی با طرح این پرسش آغاز شد که چگونه در یک روند پایین به بالا میتوان هندسهای پیچیده را به روشی قابل دسترس تولید کرد و از امکانات آن برای تولید فضا بهره برد؟ در این مسیر از متریال بامبو به واسطه ویژگیهای سازهای و زیستمحیطی در ساخت طرح استفاده شد. هایپربولیک پارابولاید، ساختاری هندسی را ارائه میدهد که علیرغم پیچیدگی صفحه آن، میتوان با عناصر خطی آن را تولید کرد. همچنین به واسطه مدولار بودن آن، امکان گسترش ساختار را فراهم میکند. پروسه طراحی، با تولید و مطالعه گزینههای مختلف در مقیاس کوچکتر آغاز شد. مدول منتخب امکان پوشش سطحی گسترده بدون استفاده از ستون در میان فضا را ایجاد میکند. همچنین با توجه به پلان شش ضلعی آن، امکان گسترش مدول، یکی دیگر از امکاناتی بود که این ساختار پیشنهاد میداد. در چنین شرایطی، یکپارچهسازی معماری با سازه، یکی دیگر از ویژگیهای مهم این ساختار محسوب میگردد. در ادامه پروژه با مشاهده دقیق ویژگیهای طرح، پیشنهاداتی برای استفاده از این ساختار ارائه شد. به واسطه سبکی سازه، در عین استحکام آن و همچنین سهولت در برپاسازی و امکان توسعه آن، گزینهای مناسب جهت استفاده به عنوان سرپناهی برای اسکان اضطراری به نظر میرسید. از همین جهت پروسه طراحی در راستای تقویت هرچه بیشتر طرح در این زمینهها به پیش رفت. به کمک قطعات پیشساخته میتوان سازه را به راحتی در محل مونتاژ کرد. سازههای موقت که در شرایط بحران مورد استفاده قرار میگیرند، علاوه بر کوتاه بودن زمان ساخت، به استحکام کافی، در دسترس بودن مصالح ساخت و پایداری احتیاج دارند.
وضعیت پروژه: ساخته شده
نام طراح / دفتر طراحی: شرکت ساز و برگ دژمار
نام معمار/ طراح مسئول: پژمان مخبری
نام اعضای تیم طراحی: نهال رمضانی
نام عکاس: امیر فرزام اسلامی
عنوان پروژه: ساختمان مسکونی کهریزک
تاریخ طراحی/ساخت: 1395
موقعیت پروژه: کهریزک
بیانیه پروژه: افراد ساکن منطقه کهریزک مهاجران کارگر هستند. در نظر گرفتن شرایط فرهنگی و اقتصادی ساکنان این منطقه جزو مهمترین اهداف طراحی این پروژه است.
ساختمان مورد نظر در زمینی مربع که هر ضلع آن حدود 18 متر میباشد که از 3 طرف مسدود و همچنین در هر طبقه 4 واحد 50 متری طراحی شده بود و کف دو طبقه آن اجرا شده بود. در این شرایط بهترین راه حل فیکس نگهداشتن واحدهای شمالی و بهبود بخشیدن واحدهای جنوبی در راستای کارکرد مناسب ما بین واحدهای شمالی ساختمان و جداره شهری پروژه میباشد.
مسئله اول این پروژه کمبود زیاد بودجه برای اجرای ساختمان بود، در نتیجه باید راه حلی انتخاب میکردیم که قابلیت اجرا توسط کارگران بومی را داشته باشد و از طرفی متریال نیز ارزان و قابل دسترس باشد. پس بهترین گزینه متریالی برای ما آجر بود.
مسئله دوم همخوانی نداشتن فرهنگ افراد ساکن با نوع ساخت و ساز منطقه بود، به طوری که طراحی بالکنهای بزرگ در پروژههای مسکونی منطقه باعث استفاده نادرست مصرفکننده از آنها میشد مثلا بالکنها را به علت کمبود فضا دیوارکشی میکردند و به فضای داخلی تبدیل میکردند و یا به عنوان انباری استفاده میکردند و یا به علت مسائل فرهنگی میبستند و به همین دلیل نور کافی را وارد ساختمان نمیکرد و از طرفی منظره ساختمان را بسیار ناهنجار میکرد.
پس با مدولهای آجری که هر یک، نیازی از کاربران را تأمین میکرد پروژه را طراحی کردیم و از طرفی به علت کمبود فضای واحدها کمدها یا طاقچههای نشیمن را نیز در جداره داخلی مدولها قرار دادیم و نور کافی را با پنجرههای قدی وارد پروژه کردیم.
وضعیت پروژه: ساخته شده
نام طراح / دفتر طراحی: مهدی کامبوزیا/ استودیوی معماری کات
نام معمار/ طراح مسئول: مهدی کامبوزیا، هلنا قنبری
نام اعضای تیم طراحی: مهدی کامبوزیا، هلنا قنبری
نام عکاس: پرهام تقیاف
عنوان پروژه: Dom-in-Nature
تاریخ طراحی/ساخت: 1402
موقعیت پروژه: روستای صرم/ استان قم
بیانیه پروژه: دغدغهی اصلی در این پروژه، وجود یک نگاه غالب خارج از دیسیپلینی حاکم بر فضای معماری در دنیا است که ما بر آن میدارد که با چنین سوالی روبرو شویم: ۱-اصرار بر نگاه خارج از دیسیپلینی بر معماری در چیست؟! ۲-چرا زمانی که شروع به تولید یک پروژه معماری میکنیم، اصرار بر خارج شدن از دیسیپلین معماری برای تولید پروژهی معماری داریم؟! ۳-زمانی که بر دیسپلین معماری واقف نیستم و تسلط کامل بر روی مسائل درون دیسیپلینی نداریم، چگونه میشود که ادعا کنیم مرزهای دیسیپلین را شناخته و از آن خارج شدهایم؟ در این پروپوزال، یک سند از آرشیو معماری را برداشته و بر روی آن شروع به آزمایش میکنیم. این سند تاریخی همان دامینو معروف لوکوربوزیه است. دامینو رو اینبار به عنوان یک ابژهای مستقل کند و کاو میکنیم. فارغ از همه تاثیرات بیرونی اجتماعی سیاسی، اقتصادی موجود بر زمانه خود. در حقیقت این دفعه دامینو را از روح زمانه خود خارج کنیم. اما ما تنها به دنبال خارج کردن دامینو از بستر خود نیستیم. در عین حال به دنبال آن هستیم چگونه میشود یک ابژه معماری را از تاریخ معماری جدا کرد؟! آیا چنین چیزی ممکن است؟! آیا با جدایی از تاریخ معماری خود این ابژه همچنان ماهیت خود را حفظ میکند؟! یا خیر؛ دامینو آنقدر به تاریخ خود وابسته است که استقلال خود را بدون تاریخ خود از دست میدهد و واقعیت دامینو ناپدید میشود! آیا آنچه باقی میماند به ما خاطرنشان میکند که ما از مرزهای دیسیپلین معماری فراتر رفتهایم؟! آیا تاریخ معماری همان دیسیپلین معماری است یا تاریخ معماری زیر مجموعهای از مسائل درون دیسپلینی معماری است؟! این آزمایش بر روی این ابژه معماری قرار است ما را به دنیای ناشناختهها ببرد.
وضعیت پروژه: آماده ساخت
نام طراح / دفتر طراحی: امیرحسین شریفزاده
نام معمار/ طراح مسئول: امیرحسین شریفزاده
نام اعضای تیم طراحی: امیرحسین رشگی، نجمه جوهری
نام طراح/مشاور سازه: امیرحسین شریفزاده
نام عکاس: زهرا مبشری
عنوان پروژه: عبادتگاه زواره/نمازخانهی نیروگاه برق سیکل ترکیبی زواره
تاریخ طراحی/ساخت: 1396
موقعیت پروژه: جاده زواره شهراب/ اصفهان
بیانیه پروژه: Zavareh Temple was built based on the idea of constructing a mosque in a new power plant area next to the historical city of Zavareh. The city is situated on the border of the central desert of Iran, neighboring one of the oldest mosques from Ilkhani’s era (12th century AD) and the resulting architecture affected by it.
Completing the construction project of the power plant, Persian Holding had to build a mosque for its staff members by knowing that it rarely will be used.
It is suggested building a temple dedicated to all religions, instead of constructing a spacious mosque practicing a single religion.
From far away, the monument is supposed to resemble a piece of ice in the middle of the desert. As you get closer, you encounter a pool with a temple sitting in the middle of it.
The circular plan of the temple implies the concept of alliance among the religions and invites different religious orientations into one direction. Light emitting from the peak of the temple comes into the inner areas and creates a white and gray spectrum range. This intellectual lighting takes prayer’s attention to its source and brings a sense of unity. The spiral plan of the mosque implies the integration of nature and human beings to reach the unity.
وضعیت پروژه: ساخته شده
نام طراح / دفتر طراحی: علی شیخ الاسلام / گروه کاما
نام معمار/ طراح مسئول: علی شیخ الاسلام
همکاران طرح: اشکان شیرانی، ادیب ایروانی
نام عکاس: علی گرجیان
نام پروژه: لومینا
تاریخ طراحی/ساخت: ۱۴۰۱
موقعیت پروژه: خیابان رودکی/ شیراز/ استان فارس
بیانیه پروژه: با منطق کلاسیک میان فرم، حجم و نور تفاوت عمیقی وجود دارد. سوال چالشبرانگیز برای من در این رابطه این بود که آیا میتوان از نور نه به عنوان منبع روشنایی بلکه به عنوان ابزاری برای ایجاد فرم استفاده کرد؟ یعنی نور به مثابه فرم با فضا و مخاطب خود به تعامل درآید؟ با همین دغدغه شروع به تجربه متریالهای مختلف کردم در این میان آینه به طرز عجیبی این امکان را فراهم میکرد. هر چند استفاده از آینه در تزئیات ایرانی ریشه تاریخی دارد اما نه به این صورت. من اما تکهتکه کردن آینه را برای فرمدهی به نور استفاده کردم بدین صورت که انعکاس هر تکه آینه پارامتری برای ایجاد فرم جدیدی در فضا میشود. در این روش، درست است که برش و ترکیب آینهها بر اساس نقوش هندسیست اما چشم مخاطب نقش از نقش را نمیشناسد، بلکه خود را در یک هارمونی نوری در فضا مییابد بطوریکه با هر تغییر منبع نور فضا میتواند تغییر کند. سطح صیقلی آینه انعکاسی که در برخورد با نور روی سطوح مجاور خود ایجاد میکند انگار که قطعات نور هستند که بریده و تراشیده شدهاند و با هم جفت و جور شدهاند.
“لومینا” به عنوان یک اثر بزرگ با سطوح سهبعدی برجسته، سعی در بازآفرینی مفاهیم مذکور را دارد. سطح زیاد آینهکاری، فضا را در امواج نور غرق میکند مخاطب خود را در بریدههای آینه نمیبیند، اما در بطن یک جواهر درخشان احساس میکند و یک باره با حضور سطوح آینه در یک فضای ساده انکساری از نور را شاهدیم که مدام در حال تشکیل فرمهای جدید است و این کیفیت جدیدی از تجربه فضایی از سه گانه فرم، حجم و نور را برای مخاطب به همراه دارد.
وضعیت پروژه: ساخته شده
نام طراح / دفتر طراحی: رها چراغ زاده
نام معمار/ طراح مسئول: رها چراغ زاده
نام عکاس: آرش اختران
عنوان پروژه: کلینیک پوست و مو بافتار
تاریخ طراحی/ساخت: 1400-1401
موقعیت پروژه: خیابان جردن/ تهران
بیانیه پروژه: بعد از بررسی پروژه، طراحی داخلی با یک دغدغه اصلی آغاز میگردد؛ چگونه بیماری که به مطب مراجعه میکند، فضای پروژه را ورای برنامه عملکردی صرف، محیطی دلنشین تجربه کند و در این حضور، اشتیاقش برای بودن در فضای درمان تحریک شود. با این تلاش، روند طراحی پروژه بعد از حذف تمامی جزئیات مازاد در دو مرحله اصلی یکپارچگی و تضاد شکل گرفت. مرحله اول انسجام کل پروژه با پوششی نیمه شفاف، منعطف و بافتدار است که فضای داخل را از تعدد حفرههای پنجرهها برهاند و مانند غشایی نرم و یکپارچه به اقتضای عملکرد فرم بگیرد. مرحله دوم، شاخص شدن پاکت فضایی درمان در کنتراست با زمینه خود بنحوی است که جعبه کریستالی حساس و شکننده مرز خود را از فضای انتظار، با مصالح و پالت رنگی متمایز قاطعانه مجزا میسازد. این انتخاب مصالح پوششی دوگانه با کیفیت حسی متضاد (بافت حداکثری و خشن در مقابل بافت حداقلی و لطیف) از چالشهای مهم طراحی و مخصوصا اجرایی پروژه بود. انتخاب متریال شبکه فلزی به عنوان پوشاننده کل فضا اگرچه برای مخاطبِ فضای درمانی، موضوعی غیرمنتظره است ولی مزایایی دارد که سایر مصالح در برآورده ساختن آن ناتوانند. این پوشاننده نسبتا اقتصادی و در دسترس، بدون آنکه حضور پنجرهها را به کلی نفی کند، مرزهای داخلی را یکپارچه میکند و در تطابق با نیازهای عملکردی پروژه، فرمی سیال به خود میگیرد. مخاطبی که فضای انتظار را تجربه میکند، در برشی از کل، جعبهای نیمه شفاف مییابد که سعی دارد بیننده را کنجکاوانه به خود فراخواند. در همراهی با این جعبه ظریف درمان، محوری دعوتکننده به موازات آن دیده میشود. محور عملکردی-بصری خلق شده، علاوه بر دسترسی اتاقهای درمان با دیوارههای متحرک، فضایی چند عملکردی میسازد.
وضعیت پروژه: ساخته شده
نام طراح / دفتر طراحی: شرکت طرح و ساخت ازنو
نام معمار/ طراح مسئول
احسان توسلی، سولماز تاتاری
نام اعضای تیم طراحی: نیلا شاهمحمدی
همکاران فاز2: نیلا شاهمحمدی، امیرحسین نجیمی
همکاران اجرا: آرمین شاهمحمدی
نام عکاس: استودیو نیمکت
عنوان پروژه: باغقوشخونه (اصفهان)
تاریخ طراحی/ساخت: 1401-1402
موقعیت پروژه: اصفهان/ استان اصفهان
بیانیه پروژه: محمد که مالک یک برند فرش صادراتی است، خانهی متروکه قدیمی را درمحله باغقوشخانه اصفهان که محل سکونت اکثر بافندههای فرش است خریداری کرده و قصد دارد کل آن را تخریب و به جای بنای موجود، یک ساختمان برای فعالیتهای شناور، بافندگی فرش، ارائه، آتلیه طراحی و اقامت موقت مهمان بسازد.
زمانی که این موضوع را با ما مطرح کرد، به این فکر کردیم که با توجه به وجود بافت و بناهای ارزشمند اما فرسوده در شهر اصفهان که یا متروکه ماندهاند یا به صورت کامل تخریب و به جای آنها ساختمانهای چند طبقه ایجاد میشود، آیا ما میتوانیم با راه حلی میانه و با حفظ شرایط موجود بناها، تنها با اضافه کردن ساختار جدید، پازل موجود را کامل کنیم؟ و آیا میتوانیم به راه حلی برسیم که با کمترین تولید نخاله و مصرف دوباره متریال نیازهای کاربر معاصر را رفع کنیم و به راهکاری برای تخریب کمتر اینگونه ساختمانها برسیم؟
نَـــ – ساختن
با مطالعه شرایط محله و محدودیتها و امکانات پروژه تصمیم گرفتیم بدون مداخله دروضع موجود، داخل پروژه شویم .به جای تخریب کل بنا، پیشنهاد ساخت «یک ساختار در یک ساختمان» را دادیم که در آن میتواند یک حجم سبک را با ظرافت، درون دیوارهای قدیمی موجود برای حفظ و بزرگداشت آن قرار داد. پس قسمت طویله قدیمی بنا را که امروز بلااستفاده و فضایی جدا افتاده بود را برای اضافه کردن سازهی جدید در نظر گرفتیم. با در نظر گرفتن شرایط ساختمانهای آن محدوده که فاقد نمای کاذب یا (پوشش) رویی هستند و معمولا متریال آجر دیوارچینی به همان شکل اولیه در نما باقی میمانند، تصمیم گرفتیم در طراحی سازه جدید اصالت و خلوص هر متریال استفاده شده را حفظ کنیم. به این ترتیب سازه، درعریانترین حالت ممکن بنا شد و این دو، رو در روی هم با حداکثر خامی آشکار شدند.
وضعیت پروژه: ساخته شده
نام طراح / دفتر طراحی: استودیو سهبر
نام معمار/ طراح مسئول: محسن خزدوز، ادیب ایروانی
نام اعضای تیم طراحی: مهسا مرادی
نام عکاس: احسان حاجیرسولیها
عنوان پروژه: ساختمان شماره ۳۸ (فایبر جیم)
تاریخ طراحی/ساخت: ۲۰۲۳
موقعیت پروژه: قادری/ تهران
بیانیه پروژه: شماره ۳۸ (که در ابتدا بهعنوان باشگاهی برای استفاده بانوان طراحی شده بود)، به نوعی بازتابی از سکوت و فریاد همزمان نسبت به وضعیت کنونی جامعه است؛ چه در لایههای اجتماعی و چه در واقعیتهایی همچون این که بانوان نمیتوانند آزادانه در برخی فعالیتهای بیرونی شرکت کنند یا ارتباط مستقیمی با دنیای خارج داشته باشند. این پروژه بهعنوان یک ساختار غیرمسکونی در یک منطقه مسکونی قرار گرفته است. شاید این پروژه حساسیتی غیرمعمول و نادر به این مسائل را نمایش میدهد و در عین حال، راهحلی برای مشکل موجود ارائه میکند. این پروژه میتواند نمونهای از جامعه ما باشد، جایی که ظاهر و باطن یکسان نیستند. ظاهر نمایانگر تصویری است که باید ارائه شود، در حالی که باطن همان چیزی است که در واقع وجود دارد. ما این شرایط را از طریق معماری به شیوهای اغراقآمیز بیان کردهایم. شاید سرکوبی که در جامعه وجود دارد، به صورت دیوارهای ضخیم بتنی ظاهر شده، در حالی که فضای داخلی بسیار پرانرژی، روشن و پویاست.
وضعیت ساخت: ساخته شده/ تکمیل شده
نام طراح/استودیو یا دفتر طراحی: استودیو بوژگان
نام معمار/طراح اصلی: حامد بدری احمدی
نام پروژه: آرامگاه شفق
تاریخ طراحی/ساخت: 1402
موقعیت پروژه: اردکان/ یزد
بیانیه پروژه: تلاش برای زنده نگه داشتن یاد و خاطرهی گذشتگان از خصلتهای انسانی میباشد. یادمانها و آرامگاهها بناهایی هستند برآمده از این خصلت و از آنجا که این بناها دارای سنتی دیرینه در ایران است؛ شکل آشنای خود را در حافظه جمعی ما یافتهاند.
با مطالعه آرامگاههای ساخته شده در گذشته به این نتیجه رسیدیم که عناصری همانند گنبد، کتیبه و نقوش هندسی از شدت تکرار، خود را همانند حکمی برای نمادهای اصلی این نوع معماری مطرح مینمودند. از همین رو در طراحی آرامگاه شفق حفظ نشانههای آشنای این معماری در کنار ایجاد جلوهای امروزی در بنا ملاک عمل قرار گرفت.
وضعیت پروژه: ساخته شده
نام طراح / دفتر طراحی: دفتر معماری 51-35
نام معمار/ طراح مسئول: حمید عباسلو -عباس یاقوتی-ندا ادیبان راد
نام اعضای تیم طراحی: محمد رضا آقایی
نام عکاس: آرش اختران، عباس یاقوتی
عنوان پروژه: صحنهای برای رویداد شهر
تاریخ طراحی/ساخت: 1401-1402
موقعیت پروژه: خیابان امام خمینی/ استان لرستان
بیانیه پروژه: موضوع این پروژه طراحی یادمان شهداء با بودجهی بسیار محدود در شهر کوچکِ سپیددشت در استان لرستان بود. سایت مورد نظر در بافت قدیمی شهر قرار دارد و از سالهای دور محل قبرستانِ شهر است. موقعیت سایت به نحوی بود که در یک گشودگی شهری و در محور اصلی شهر قرار داشت. اغلب بناهای یادمانی به صورت یک آبجکتِ تک و یا مجسمه در شهرهای کوچک و بزرگ ایران ساخته میشوند و به عبارتی تنها نقش یک تندیس در شهر را دارند و خواستهی کارفرما هم طراحی یک آبجکت و المانِ یادمانی برای شهدا بود.
پرسشی که برای ما از ابتدا مطرح شد این بود که چگونه میتوانیم با بودجه و برنامهی حداقلی که برای طراحی و ساخت این پروژه در نظر گرفته شده، بیشترین تأثیر را بر شهر بگذاریم؟
در پاسخ به این پرسش، استراتژی ما عبور از کلیشهی ساخت مجسمه و یک آبجکتِ تک به عنوان تیپولوژی غالب بناهای یادمانی بود و تصمیم گرفتیم برای فضامندکردن آن، صحنهای برای نمایش رویدادهای شهری طراحی کنیم که فضایی با انعطافپذیری بالا برای شهر باشد و در زمانهای مختلف نقشهای متفاوتی در شهر بپذیرد. به عبارتی امکانهایی بیشتر از یک مجسمه برای شهر فراهم کند.
از یک صفحهی عمودی که به روی زمین پهن و گسترده میشود استفاده کردیم تا قسمت ایستادهی صفحه، نقشِ نمادین آن را حفظ کند و برای تشدید این موضوع هشت حفره در آن پانچ کردیم و به همین تعداد درخت سرو پشت هر گشودگی قرار دادیم. از متریال سنگ قرمزِ آذرشهر استفاده کردیم که این “صحنه” در بافت شهر برجسته و شاخص شود. از طرف دیگر قسمت گسترده و پهن شده روی زمین، فضایی برای نمایش رویدادهای شهر خواهد بود و در عین حال محل قبرهای موجود را روی این صحنه آوردیم و به ازاء هر پانچ یک باکس سیاه روی لبه قرار دادیم.
وضعیت پروژه: ساخته شده
نام طراح / دفتر طراحی: رضا فراشی، مازیار قاسمینیا
نام معمار/ طراح مسئول: رضا فراشی، مازیار قاسمینیا
نام اعضای تیم طراحی: احسان اینانلو، شادی بیطرف
نام عکاس: محمدحسن اتفاق
نام پروژه: Villa 60=200
تاریخ طراحی/ساخت: 1402/1400
موقعیت پروژه: چالوس, مازندران
بیانیه پروژه:
A plot of land with an approximate area of 400 square meters located in Chalous was referred to us for the design of a villa. However, there was only the possibility of constructing a 60-square-meter roofed area on it due to zoning regulations (15% land-to-building ratio), which was not in line with the client’s demands. This contradiction has given rise to two main inquiries:
Query 1: Why should all parts of the house even be covered?
Query 2: Why should a clear boundary even exist between the outdoor and indoor spaces (whether opaque or transparent)?
By throwing doubt over these inductive issues, we attempted to redefine the typology of villas constructed in Iran.
The design is spatially configured by sequential layers, starting from the most inner space:
Layer 1: The initial layer of the project takes form with two L-shaped walls at the center of the project, accommodating the bedroom space. It is fully conditioned and the lighting comes from the ceiling. It is the most solid/opaque layer of the project.
Layer 2: This layer is roofed and contains parts of the house such as the TV room and the kitchen. It is conditioned but can be fully opened to outdoors due to the movable glass walls around it.
Layer 3: This layer is created by extension of the roof. It is roofed but not conditioned.
Layer 4: This layer is non-roofed and non-conditioned. It houses spaces such as the living room and dining area. It defines the main interior walls of the villa, communicates with the outside through windows, and has the potential to merge with layers 2 and 3 if the glass walls are moved.
Layer 5: The final layer consists of the garden and greenery surrounding the villa on all sides similar to a kūshk.
وضعیت پروژه: ساخته شده
نام طراح / دفتر طراحی: امید نیکوکار/ ON Studio
نام معمار/ طراح مسئول: امید نیکوکار
نام اعضای تیم طراحی: لنا بهاری، محمدعلی رضیزاده
نام عکاس: استودیو دید